نقش مدیر ارشد مالی در ایران
مدیر ارشد مالی مدیریت پول شرکت ها و موسسات را کنترل میکنند. ( CFO ( chief financial officer یک شرکت همچنین تصمیمات مهمی در مورد ساختار سرمایه یک شرکت اتخاذ میکند تا اطمینان حاصل شود که کسبوکار بیشترین بازده را کسب میکند. CFO معمولا جایگاه سوم نمودار شرکت را دارد – اما بزرگترین رهبر مالی شرکت است. مدیر ارشد مالی به طور معمول به مدیر اجرایی ارشد (مدیر عامل)گزارش میدهد. در عوض، مدیر ارشد مالی اغلب یکی از اشخاص پردرآمد یک شرکت است.
حضور هر انسانی در این جهان هستی، بدون شک با رسالتی همراه است و از زمانی که این رسالت شناخته و درک می شود، می توان زندگی هدفمندانه ای را در پیش گرفت
من، پیروز جوان میری از این بابت خرسندم که توانسته ام در سنین جوانی رسالت حضور خویش را دریافته و نسبت به فراهم آوردن شرایطی مناسب و تاثیر گذار اقدام نمایم.
- مدرس آموزش های حسابداری و حسابرسی ویژه بازار کار
- تحلیلگر و تولید کننده اولین نرم افزار حسابرسی در ایران ( نرم افزار حسابرسی تطبیق )
- بنیانگذار تکنیک های مدیر ارشد مالی CFO در ایران
مسئولیتهای متداول مدیر ارشد مالی
به مانند دیگر مدیران، مدیر ارشد مالی هم مسئول برنامهریزی و ریاست بر گروهی از افراد است. مدیر ارشد بر کار کارکنان نظارت میکند و هر زمان که لازم است امور را اصلاح میکند.
مدیران ارشد ممکن است کارکنان را به طور مستقیم راهنمایی کنند یا از طریق سرپرستان هر بخش تیم و اعضای آن را مدیریت کنند. مدیر ارشد در اغلب اوقات بزرگترین و مهمترین گروه یا گروههای درون سازمان را سرپرستی میکند.
مهمترین مسئولیتهای مدیر ارشد مالی عبارتند از
- راهنمایی افرادی که به طور مستقیم به او گزارش میدهند (مدیران و سرپرستان هر بخش)
- اطمینان از شفافیت در رابطه با اولویتها و اهداف عملیاتی سازمان
- پذیرش درخواست سرمایهگذاری (تا اندازهای که اختیارات به او اجازه میدهد)
- مدیریت مالی و بودجهای عملکردهای سازمان
- پذیرش درخواستهای استخدامی و خروجی گروه تحت امر خود
- راهنمایی در شناخت استعدادها و فرآیندهای توسعهای گروهها
- اطمینان از همکاری و همافزایی میان گروهها
- تعامل با دیگر مدیران ارشد در خصوص گزارشدهی گروهها
- همکاری با دیگر مدیران ارشد در خصوص توسعه استراتژی و برنامهریزی برای اجرای برنامههای کلان
- تسهیل برنامههای تحقق اهداف برای بهبود عملکرد سازمان
دلیل استخدام مدیر ارشد مالی چیست؟
در شرکتهای بزرگ رایج است که با توجه به اندازه، میزان مسئولیتها، بودجه و … سطح موقعیتهای شغلی درون سازمان مشخص شود.
عنوان شغلی مدیر ارشد مالی یک سطح از مدیر بالاتر است و به افراد فرصتی برای قبول مسئولیتهای جدید و مشارکت هرچه بیشتر در سازمان میدهد. وجود چنین نقش عالی رتبهای در سازمان کمک میکند افراد حرفهای و باتجربهای به مجموعه اضافه شده و نقاط ضعف موجود در سازمان را پوشش دهند.
بودن یک مدیر ارشد مالی در ایران کمک بسیاری به شهر کرده و باعث پیشرفت اقتصادی شهر میشود
جایگاه مدیر ارشد مالی در شرکت ها و موسسات :
وجود جایگاه مدیر ارشد مالی در شرکت ها و موسسات اثرات بسیار مثبتی را برای کسب و کار به ارمغان میآورد. مدیر ارشد به عنوان یک بزرگتر در کنار گروههایی که به سرعت در حال رشد هستند، حضور پیدا میکند و با ارائه راهنماییهایی دقیق و راهکارهایی بسیار پخته، مدیران را در جهت حرکت صحیح یاری مینماید.
او میتواند به دنبال اهداف از پیش تعیین شده برای شرکت ها و موسسات باشد یا اینکه برنامههای توسعه کسب و کار را پیش ببرد. نکتهای که باید مد نظر قرار گیرد این است که باید تمایزی مشخص میان جایگاه شغلی مدیر و مدیر ارشد وجود داشته باشد. مدیر ارشد باید از مدیران در برابر وظایف گسترده و سنگینشان حمایت نماید.
عناوین متداول برای مدیران ارشد مالی
مثالهای متداول شامل مدیر ارشد حسابداری، مدیر ارشد بازاریابی، مدیر ارشد مهندسی، مدیر ارشد فروش و مدیر ارشد حمایت از مشتریان هستند. این عناوین شغلی بسته به نوع و اندازه سازمان میتوانند متفاوت باشند.
چطور مدیر ارشد مالی شویم؟
مدیری که دوست دارد به این جایگاه شغلی برسد، باید بر پیشرفت حرفهای و شخصیتی خود در حوزههای رهبری، توسعه استعدادها و مربیگری توجه و تمرکز ویژهای داشته باشد.
مدیر ارشد باید بتواند استراتژی درآمدی برای سازمان تدوین کند و تحلیلی دقیق از رقبا، مشتریان و دیگر نیروهای خارجی بازار ارائه کند. مدیر ارشد باید دانش مناسبی از مباحث مالی مانند بودجه، هزینه، حسابداری داشته باشد. همچنین، او باید از مهارتهای مذاکره، فنون ارتباط، توانایی ارائه مطالب، توانایی تیمسازی و … نیز بهرهمند باشد.
چالشهای مدیر ارشد مالی
با وجود قرار گرفتن کلمه «ارشد» در نام این پُست سازمانی، این عنوان شغلی در میانههای هرم مدیریتی سازمان قرار گرفته است. جایگاههای میانی مدیریت به مانند مدیر ارشد مسئول پیشبرد کارها در سازمان هستند، اما در اغلب اوقات قدرت آنان به اندازهای نیست که بتوانند به منابع سازمان بیفزایند یا اینکه تفاوتهای بزرگی را به منظور بهبود محیط کار در سازمان رقم بزنند.