دکتر پیروز جوان میری مدیر ارشد مالی؛ مدیر حسابرسی داخلی

متخصص و تحلیلگر اقتصادی؛ طراح برنامه بودجه

نویسند و پژوهشگر | تکنیکالیست و طراح مالی

تحلیلگر مالی، برنامه ریز بودجه؛
نظارت و کنترل مالی، مدیریت منابع مالی؛
مدیریت ریسک مالی و حسابداری؛

مدیر ارشد مالی؛ مدیر حسابرسی داخلی

شروع فعالیت از سال 1384 در حوزه مالی، مربی و مدرس حسابداری و حسابرسی، اشتغال آفرینی برای بیش از 3۰۰۰ حسابدار و کمک حسابدار از سال 1390 تا کنون، مشاور و تحلیلگر مالی شرکتهای دانش بنیان، مشاور و تحلیلگر مالی شرکتهای پژوهشگاه مواد و انرژی، مربی و مشاور مالی اصناف و شرکتهای خصوصی و  دولتی، مدير و موسس هلدينگ مالى اقتصاد قرن؛

  • دبیر و عضو اصلی هیئت مدیره انجمن صنفی کارفرمایی حسابداری و حسابرسی استان البرز (1397)؛
  • عضو فعال انجمن هاى تخصصى مدیران مالی حرفه ای، مدیریت کسب و کار؛ حسابداران خبره؛ حسابداری و حسابرسى ايران و آمریکا؛
  • کارشناس حسابداری، كارشناس ارشد حسابرسى رتبه اول دانشگاه و دانشجوی برتر گروه حسابداری حسابرسی.
  • دکتری مدیریت کسب و کار (DBA) گرایش مدیریت مالی و حسابداری از دانشگاه تهران؛
  • پسا دکتری مدیریت کسب و کار (Post.DBA) گرایش استراتژی های مالی از علوم و فنون تهران؛
  • دانشجوی دکتری حسابداری (Ph.D)؛
  • گواهینامه های بین المللی حسابداری و حسابرسی بیش از ۲۰۰۰ ساعت آموزش،
  • برد مقالات علمى داخلى و بين المللى حسابدارى، حسابرسى، مديريت مالى.
  • مدرس بین المللی حسابداری و حسابرسی.
  • مدرس ارشد سازمان مدیریت برنامه و بودجه کشور.
  • مدیر و موسس گروه آموزشی مدیران محاسب
  • عضو مشاورین رسمی مالی و مالیاتی اتاق اصناف
  • کارشناس و داور پرونده های مالی جهت رفع حل اختلاف.
  • نويسنده و مترجم كتاب و مقالات داخلی و بین المللی
    حسابدارى، حسابرسى و مدیریت مالی

ارتباط مستقیم

جهت مشارکت با دفتر ارتباط بگیرید

مهم ترین وظایف مدیر ارشد مالی

فردی که در چنین سمتی مشغول به کار می شود، باید از توانایی های ذهنی و تجربی لازم بهره مند باشد تا بتواند بر مبنای یک برنامه ریزی استراتژیک مالی به امور مربوطه رسیدگی نماید.

  1. مسئولیت نظارت به بخش مالی و مدیریت تمامی پروژه های مرتبط با آن بر عهده ی این فرد خواهد بود؛ بنابراین باید نسبت به قوانین، سیستم های اطلاعاتی مالی و حسابداری آن سازمان تسلط کامل داشته باشد.
  2. مدیر ارشد مالی باید بتواند بر اساس بررسی داده های موجود، تمامی جریان های نقدی را به منظور کنترل و مدیریت هزینه های جاری کسب و کار مربوطه، کاهش هزینه های سربار اضافی و توسعه ی استراتژی مالی، ردیابی و بررسی نماید .
  3. لازم است در هر زمان های مشخص، تحلیل ها و گزارشات مالی را که عاری از هرگونه اشتباه و نقصی هستند، ارائه دهد.
  4. رسیدگی به برخی از امور مرتبط با استخدام و نظارت بر فعالیت های کاری  سایر پرسنل نیز بر عهده ی مدیر ارشد مالی خواهد بود.

برنامه‌ریزی مالی یعنی

  • ثبت میزان درآمدها و هزینه‌هایی که در حال حاضر داریم.
  • ثبت هزینه‌هایی که باید در آینده انجام بدهیم و پیش‌بینی درآمدهایی که باید این هزینه‌ها را پوشش دهد.
  • درآمدهای کنونی را برای استفاده بهتر در آینده و پیشرفت کشور سرمایه‌­گذاری کنیم.
  • بدهی‌­های خویش را به حداقل رسانده و بازپرداخت به موقع آن‌­ها را مدیریت کنیم تا اعتبارمان نیز حفظ شود.
  • مخاطرات و ریسک‌­هایی که متوجه ما و دارایی ما هستند را مدیریت کنیم.

 

اهمیت برنامه‌ریزی مالی

هر چیزی که قابل اندازه‌گیری و قابل کنترل نیست و هر چیزی که قابل کنترل نیست، قابل مدیریت نیست. بدون برنامه‌ریزی زمانی، دچار روزمرگی می‌شویم، وقت کم می‌‌‌آوریم و به خودمان می‌آییم و می‌بینیم به خیلی از خواسته‌هایمان نرسیده‌ایم، بدون برنامه‌ریزی مالی نیز همین اتفاق می‌افتد. یا همیشه خواسته‌های‌مان در زندگی، در حد یک رؤیا خواهد ماند.

برنامه‌ریزی مالی، فرآیند مدیریت پول برای دستیابی به رضایت اقتصادی است. فرآیند برنامه‌ریزی باعث کنترل موقعیت مالی می‌­شود. هر فرد و خانواده‌ای دارای موقعیت مالی منحصر به فردی است؛ بنابراین ضروری است فعالیت‌­های مالی هر شخص، به صورت دقیق و شخصی، برنامه‌ریزی شود

مراحل برنامه‌ریزی مالی

ﺑﺮﻧﺎمه‌­ریزی ﻣﺎﻟﯽ دارای 6 مرحله است:

تعیین موقعیت ﻣﺎﻟﯽ ﮐﻨﻮﻧﯽ، هدف‌گذاری مالی بر اساس ﭘﯿﺶ‌ﺑﯿﻨﯽ ﻧﯿﺎزهای ﮐﻮﺗﺎه­ﻣﺪت و ﺑﻠﻨﺪﻣﺪت، شناسایی گزینه‌­های گوناگون، ارزیابی گزینه‌ها، ایجاد و اجرای ﯾﮏ ﺑﺮﻧﺎمه­ عملیاتی مالی همه ﺟﺎنبه ﺑﺮای ﭘﻮﺷﺶ ﺗﻤﺎم ﻧﯿﺎزها ﺑﺎ درﻧﻈﺮﮔرفتن ﻣﺤﺪودﯾﺖ­های ﻣﺎﻟﯽ و در انتها، ارزیابی و تجدیدنظر برنامه مالی.

  • تعیین موقعیت مالی کنونی؛
  • ایجاد اهداف مالی؛
  • شناسایی گزینه­‌ها؛
  • ارزیابی گزینه­‌های گوناگون؛
  • ایجاد و اجرای برنامه عملیاتی؛
  • بررسی، ارزیابی و تجدیدنظر برنامه مالی
 

اهداف کنترل داخلی

ساختار کنترل داخلی شامل سیاست ها و روش هایی است که به منظور دستیابی به اهداف کنترل داخلی انجام می شود:

  • حفاظت دارایی ها در برابر ضایع شدن، سوء استفاده و تقلب
  • افزایش دقت و قابلیت اتکای مدارک حسابداری و قابلیت اعتماد گزارش های مالی
  • تشویق کارکنان به رعایت رویه های واحد تجاری و سنجش میزان رعایت رویه ها
  • ارزیابی کارایی و سودمندی عملیات (اثر بخشی)
  • رعایت قوانین و مقررات مربوطه

کنترل های داخلی فرایندی است که توسط مدیریت و سایر کارکنان طراحی و اجرا می شود تا از دستیابی به اهداف واحد مورد رسیدگی در زمینه قابلیت اعتماد گزارشگری مالی، اثر بخشی و کارایی عملیات سازمان و رعایت قوانین و مقررات مربوط به سازمان، اطمینانی معقول بدست آید.

 

انواع کنترل داخلی

انواع کنترل داخلی به دو صورت است :

  • کنترل های داخلی اداری و عملیاتی
  • کنترل داخلی مالی و حسابداری

کنترل های پایه (اولیه):

  •  نگهداری اسناد و دفاتر لازم جهت ثبت فعالیت ها (دفتر روزنامه و کل)
  • استفاده از فرم های دارای شماره سریال چاپی
  • استخراج تراز آزمایشی در فواصل زمانی معین
  • تطبیق اسناد و مدارک واحد تجاری با اطلاعات دریافتی از اشخاص ثالث
  • تهیه صورت مغایرت بانکی در فواصل زمانی معین

کنترل های انضباطی (ثانویه)

  • کنترل های سرپرستی
  • کنترل های حفاظتی
  • کنترل های تفکیک وظایف

 

 

 

کنترل های داخلی چیست

به طور کلی ساختار کنترل داخلی یک سازمان که به آن سیستم کنترل داخلی نیز می گویند، شامل سیاست ها، سیستم ها و روش هایی است که برای تامین اطمینان نسبی از دستیابی به هدف های سازمانی به وجود می آید. اطمینان نسبی به این معناست که هیچ ساختار کنترل داخلی، ایده آل نیست و مخارج کنترل داخلی یک واحد تجاری نباید بیش از منافع مورد انتظار آن باشد.

به طور خلاصه کنترل داخلی شامل کلیه اقداماتی می باشد که به وسیله مدیریت و سایر کارکنان طراحی و اجرا می شود تا مدیریت و واحد تجاری اطمینان معقول باید که هرچیزی به گونه ای که باید، عمل می کند. البته باید توجه داشت که هرچند کنترل های داخلی برای رسیدن به اهداف واحد تجاری لازم است، اما نمی تواند مدیریتی ضعیف و نالایق را به مدیریتی قوی و لایق تبدیل کند.

همچنین کنترل داخلی نمی تواند رویدادها یا پدیده های غیر قابل کنترل مثل سیاست ها یا برنامه های دولت، اقدامات رقبا و شرایط اقتصادی را تغییر دهد. بنابراین کنترل داخلی نمی تواند موفقیت یک واحد اقتصادی یا حتی تداوم حیات آن را تضمین کند.