از نظر من “عمده ترین مشکلات و معضلات شهر کرج” عبارتند از؛ نبود راهبرد برای توسعه شهر، تمرکز فعالیتهای اقتصادی و سرمایه بر،نبود اتفاق نظر در مورد چشم انداز و رسالت شهر، عدم تناسب فعالیتها با ظرفیتها و توان زیست بوم شهر، ناهماهنگی مدیریت شهری،نامطلوب بودن نظام درآمد – هزینه شهری، عدم انسجام و یکپارچگی در برنامهریزی، کمبود ناوگان حمل و نقل شهری و پیراشهری،آلودگی محیط زیست.
نسخه حل مشکلات شهرهای کشور
این پژوهش به عنوان راه حل این معضلات و مشکلات به تعیین نقش و وظائف شهر، تمرکز زدایی در چارچوب نظام متمرکز، ایجاد نهادبرنامهریزی شهری، توجه به مدیریت یکپارچه، تهیه و تدوین طرح راهبردی شهر، تقویت دموکراسی و مشارکت اثر بخش مردم اشاره کردهاست
در بخش مربوط به تشریح مشکلات و تبیین راهحل این مشکلات آمده است: فهرست عناوین مشکلات، با نبود راهبرد توسعه شهر آغازمیشود و این مشکل در حیطه شهرسازی قرار میگیرد اما به این واسطه نمیتوان طرح آن از سوی کارشناسان جمعیت شناسی را مردوددانست.
تمرکز فعالیتهای اقتصادی و سرمایه بر عنوان مشکل دوم است
این مشکل، باید در حوزه تحلیل شرایط شکل گیری نظام “نخستشهری” مورد مداقه قرار گیرد و خلاصه کلام آنکه این مشکل نیز واقعیت دارد چون همه میدانند که كرج در سال ١٣٩٤ علیرغم بهبودایجاد شده در مقایسه با سال ١٣٩٠ همچنان با داشتن جمعیتی که نزديك به ٢ ميليون شهر چهارم ایران است؛ و جوان ترين شهرخاورمينه محل تمرکز اکثریت قاطع امکانات اقتصادی و سرمایهای است.
مشکل سوم نبود اتفاق نظر در مورد چشم انداز و رسالت شهر است
طرح کنندگان مسأله نگفتهاند که تعریف مقبولشان از “رسالت شهر” چیست؟ و اگر منظور کارکرد شهر در مجموعه ملی است که در آن صورت رسالت كرج در آن روشن است و به هر رو این مشکل نیازمندتبیین است.
موضوع مهم دیگر عدم تناسب فعالیتها با توان و ظرفیت زیست بوم مشکل بعدی است و طرح این مشکل میتواند مفید باشد، اگر که درجای مناسبی از صورت مسأله قرار بگیرد.
ناهماهنگی مدیریت شهری، عنوان مشکل بعدی است البته چنین عنوانی نباید در فهرست مشکلات قرار بگیرد چون هماهنگی مدیریتشهری، یک گزاره ابطال ناپذیر است یعنی چه کسی میتواند چنین ناهماهنگی را گزارش کند؟ به همین دلیل باید جای آن از عدم تناسبدر نظرگاههای حاکم بر مجموعه حکمران شهری و احتمالاً ناسازگاری این مجموعه حکمرانی، با نظام حکمران دولتی سخن گفته شود.
مشکل مطرح شده بعدی، نامطلوب بودن نظام درآمد – هزینه شهری است و صد البته این مشکل واقعیت دارد، اما باید به شکلی مطرحشود که بتوان از آن راهکاری برای اقدام در سطح شهری استنتاج کرد.
عدم انسجام و یکپارچگی در نظام برنامه ریزی شهری عنوان بعدی است البته این مشکل نیز قابل بررسی نیست؛ فرق این مشکل، باعنوان “ناهماهنگی مدیریت شهری” چیست؟ البته فرق هایی دارند، اما در ابطال ناپذیر بودن مشترک اند.
موضوع مهم دیگر کمبود ناوگان حمل و نقل شهری و پیراشهری است که هم واقعیت دارد و هم قابل انکار هم نیست. آلودگی محیط زیستشهری مشکل آخری است که بدان اشاره شده و همانند مورد پیشین میتوان آن را بسیار ملموس تلقی کرد.
در بخش مربوط به راهحلهای مشکلات شهر كرج نیز آمده است: اولین راه حل مطرح شده تعیین نقش و وظائف شهر است؛ این راه حل ازآن دست راه حلهاست که عوامل دست اندرکار اجرایی آن حرف کلی و انتزاعی میگویند چون در نظام اجرایی کنونی که دچار ناتوانیدر پیگیری برنامههای پیشین و سرشار از عوام زدگی و روزمرگی است، چنین حرفهایی مورد استقبال واقع نیشوند.
راه حل دوم تمرکززدایی در چارچوب نظام متمرکز است و این راه حل نیز مشمول همان حکم قبلی است. سوابق این حرفهای انتزاعی راکه گاه مدتهای طولانی موضوع بحث هم بودهاند، میتوان از بایگانیهای نهادهای شهری گرفت و مطمئناً حرفهای منسجمتری نیزبودهاند که طرح شده و با احترام بایگانی شدهاند.
راه حل چهارم ایجاد مدیریت یکپارچه است
متأسفانه این حرف هم بهتر است با عوامل اجرایی در میان گذاشته نشود زیرا آنها در نظریهپردازی درباره مدیریت یکپارچه، بسیار حرفهایتر از کارشناسان و بر دلائل عدم اجرای آن بسیار آگاه ترند در این مجال فرصت آن نیستاشاره کنیم که چرا همواره مدیریت یکپارچه، معنائی داشته است که بیش از آنکه به انسجام مربوط باشد تداعی گر “سازمان عمودی” بوده است.
تهیه و تدوین طرح راهبردی شهر، راه حل پنجم است
این هم بسیار عجیب است زیرا می دانیم “نخست شهر” كرج در نیم قرن گذشته،سه طرح جامع را پشت سرگذاشته و بدون آنکه بخواهیم به جزئیات آن طرحها بپردازیم باید بگوییم که پیشنهاد یک طرح جامع راهبردی ازسوی یک تیم دانشگاهی، با لحاظ وجود طرحهای جامع و نیز انتقادات فراوانی که به این طرحها وارد است.
مقاله از پیروز جوان میری کاندید شورای شهر کرج دوره ششم